سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تقدیم به کمیل عزیز و دوستش محمد

به نام خدای شهید

تقدیم به کمیل عزیز و دوستش محمد

 

رهگذری در صدای گرم تابستانم

و هنوز راز و رمز تو را با خودم نمی دانم

جوانیست هم نسل ما ، کمیل را می گویم

شباهت ما چیست در غزلهای پریشانم

او جوانی بود دلش آیینه ای صاف

می گشت عمری با دلش در اعتکاف

کمیل و دوستش شهید محرابی پناه

می گردند یکسال دور چشمها در طواف

هر که را پیدا می کنی جوری با او آشنا شد

یکی می گفت عکسش روی تیر چراغ پیدا شد

یکی هم مثل من او را در خیابان دید

یکی هم در دنیای اینترنت با او هم نوا شد

کمیل با محرابی پناه عقد اخوت بست

دوستش که شهید شد او دلش شکست

رفت که او را ببیند از کوه بیاورد پایین

خودش هم دو زانو به احترام شهادت نشست

 

با تشکر از سرکار خانم خاتمی


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 92 آبان 8 ساعــت ساعت 3:52 صبح تــوسط آیینه چی | نظر